1.«یك آرمانی در این روستا هست كه اولین بند این آرمان این است كه كسی حق ندارد در این روستا درخت بلند قد را قطع كند. میگویند پرندهها بر درختان بلند قد بیشتر لانه میكنند چون امنیت دارند و هر چه حال پرندهها بهتر باشد، آن پرندهها كرم خرات گردو و گیلاس را میخورند و دیگر نیازی نیست سم شیمیایی برای آفت بزنیم.»
2.«در این روستا اگر كسی در مزرعه استخری دارد، موظف است حتماً چند تكه چوب در استخر بیندازد كه اگر پرندهای خواست آب بخورد غرق نشود.»
3.«شورای روستا تصویب كرده است كه اگر كسی میخواهد خانهای بسازد یا بخواهد خانه را مرمت كند، حتماً بخشی از خانه باید آشیان پرنده باشد. باورشان به این است كه هر چه پرندهها حالشان در این روستا بهتر باشد، هم در قلمرویی كه پرواز میكنند كود بهتری در زمین میپاشند و این كود میتواند حاصلخیزی خاك را افزایش دهد كه دیگر نیازی به كود شیمیایی نیست و هم اینكه پرندهها با آفات مبارزه میكنند و نكته دیگر اینكه پرندهها با آوازی كه میخوانند حال مردم را بهتر میكنند.»
4.«در این روستا از تراكتور برای شخم زدن استفاده نمیكنند، در مواقع شخم سیبزمینی یا آلوی قطرهطلا در زمین جاسازی میكنند، گرازها به بهانه اینكه سیبزمینیها را پیدا كنند با پوزه قویشان خاك را زیر و رو میكنند، غذا را پیدا میكنند و زمین را هم آماده كشت و زرع كردهاند.»
5.«در این روستا كسی شكارچی اجیر نمیكند كه گرازها را بكشند تا به محصولات كشاورزیشان آسیب نرسد، بلكه موانع فیزیكی ایجاد كردهاند كه گرازها نزدیك مزارع و درختهایشان نشوند. یاد گرفتهاند چگونه از موهبتهای طبیعی استفاده كنند بدون اینكه خسارتی به مایملك و منابع محیط زیستیشان وارد شود.»